الف.
شنبه ۲۷ فروردین ۱۴۰۱ | ۸:۵۳ بعد از ظهر
امروز بعد از اینکه متنی که باید مینوشتم رو نوشتم برای الف فرستادم. الف برای هرچیزی راه و روشی داره. برای هرچیزی کمکی در آستینش داره. میدونه کی و کجا بگه. پختگی عجیبی در این رفتارهاش هست که من رو متعجب میکنه. بهش میگم از تو باید یک الف جیبی تهیه بشه و فقط هم یک سوال داشته باشه : How can I help you؟
واقعا برای من راهگشا و امنه. دغدغههام رو میگم بهش. حرف میزنم. همیشه چند قدم جلوتر ایستاده که تورو هم با خودش جلوتر ببره. نقطه ضعفهاش رو درست به اندازه نقطه قوتهاش میشناسه و سعی میکنه همیشه رو به جلو باشه. سرش در ابرها و پاش روی زمینه.
آدمهای حسابی زندگی من.
چقدر من با ادمهای حسابی و درستی بر میخورم. تنها هنرمندی من اینه که هنرمندانه همه اینهارو دور خودم جمع میکنم :))
دستهبندی نشده | نوشته شده توسط پریسا
چه خوب… من در همین موضوع گیر دارم. چه طور این آدمها رو دور خودت جمع میکنی؟ یه توصیه کار راه بنداز عملی میخوام ها!