بهمن 98

اما یگانه بود و هیچ کم نداشت

جمعه ۱۱ بهمن ۱۳۹۸ | ۹:۰۹ بعد از ظهر

گهگاهی در مسیر خانه چشمم به این ساختمان نیمه کاره و اتاق نگهبانی‌اش می افتد…دورتادورش را چراغ گذاشته‌اند و گلدان شمعدانی چیده‌اند…انگار می‌کنم این خانه‌ی موقتی_ از نظر صاحبش_ از خانه‌های دائمی بسیاری از ما دائمی‌تر است. انگار صاحب آن کانکس، خانه‌اش را از من بیشتر گرامی می‌دارد و هیچ لحظه‌ای در نظرش موقتی نیست. او بیشتر از من لحظه‌هایش را زندگی می‌کند … به روزهای رفته‌ی زندگی‌ام نگاه میکنم … روزهایی که میتوانستم غنیمت بشمارمشان اما لذت بردن را به زمان‌های نامعلوم در آینده موکول کردم. زندگی‌ کردن را با وعده‌ی “بعد از دانشگاه”، “بعد از مهاجرت”، “بعد از ازدواج” و هزار و یک فریب ِدیگر در روزهای نیامده می‌جستم… زندگی‌ای که گمان میکردم در روزهای نیامده و بعد از اتفاقات نیفتاده آغاز خواهد شد و از آن پس همیشه آفتابی و روشن خواهد بود.

دریغ که درس‌های بزرگسالی در بزرگسالیند و اگر کسی هم _قبل‌تر_ در گوشم میگفت : “دختر زندگی همین لحظه‌است”؛ چون دیوانه‌ها نگاهش میکردم…

یاد تمام آدم‌هایی میفتم که چون ممکن بود موقتی باشند؛ از بودن کنارشان لذت نبردم. یاد اتفاقاتی که برای لذت بردن از آن‌ها دنبال بهانه‌هایی درآینده بوده‌ام. از آن پیاده روی‌های تنها زیر چنارهای ولیعصر لذت نبردم چون زندگی را در جای دیگری و با کسانی دیگر میجستم… دریغ که نمیدانستم دل اگر غریب باشد به الفتِ هیچ وطنی آرام نمیگیرد… اگر نمیتوانم شیره‌ی جانِ همین لحظه را بیرون بکشم؛ هیچ حادثه‌ای هم مرا خوشبخت‌ترین فرد جهان نخواهد کرد… به گمانم شکرگزاری در زندگی این گونه است که هر اتفاقی را غنیمت بشمارم، هر لحظه‌ای را لحظه‌ای از عمرم حساب کنم و قدرش را بدانم. پُر زندگی کنم. پُر عشق بورزم…غمی اگر می‌آید و میرود؛ پُر سوگواری کنم و بعدتر معنایش را بفهمم…دردی اگر می‌آید و می‌رود بپذیرم و زندگیش کنم.. موسیقی‌ای را میشنوم؛ پُر بشنوم..شعری را میخوانم؛ بفهممش…هم نشین ارزشمندی دارم؛ سراپایم گوش باشد… گوش شنوایی دارم؛ سراپا دل باشم.. زندگی را به ادم‌های دور و نیامده، به اتفاقات نیفتاده نبازم که هیچ لحظه‌ای از زندگی موقتی نیست و همه از عمر منند…
شاید در میان همین لحظاتِ به ظاهر موقتی، زندگی بایستد و خوش آنکه بتواند با خود زمزمه کند : “فرصت کوتاه بود و سفر جان‌کاه بود
اما یگانه بود و هیچ کم نداشت…*” * شعر از شاملو

دسته‌بندی نشده | نوشته شده توسط پریسا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *